مقدمه
بسیاری تصور میکنند همین که شخصی را بهعنوان داور برگزینند، دیگر امکان اعتراض نخواهند داشت. در واقع، قانونگذار شرایطی را مشخص کرده تا اگر یکی از طرفین حس کند داور از حدود اختیارات خارج شده یا اصول بنیادی دادرسی رعایت نشده است، بتواند دادگاه صالح را از ماجرا آگاه سازد و تقاضای ابطال حکم داشته باشد. بنابراین، ابطال رای داوری یک راه قانونی است؛ نه یک دستور عجیب و غریب. در ادامه، ابتدا معنای ابطال رای داوری را مطرح میکنیم. سپس، به بررسی سایر بخشها همچون اعتراض به رای داوری، شرایط و نحوه ابطال، آثار این اقدام، رای وحدت رویه پیرامون ابطال و در نهایت نمونه دادخواست مربوطه میپردازیم. نگارش حاضر تلاش میکند همه بخشها را شفاف بیان کند تا ابهامی بر جای نماند.
ابطال رای داوری
ابطال رای داوری اشاره دارد به اقدامی که یکی از طرفین اختلاف (یا هر دو)، از دادگاه درخواست میکنند تا حکم صادر شده توسط داور لغو گردد. به چه دلیل چنین درخواستی مطرح میشود؟ گاهی شخص محکومعلیه یا حتی محکومله، به این نتیجه میرسد که آنچه داور اعلام کرده، یا خارج از موضوع قرارداد بوده یا با قوانین بنیادین در تضاد است. اینجاست که مفهوم ابطال مطرح میشود.
هرچند اصل بر این است که داوری، نهادی قطعی است و طرفین، داور را به اختیار برمیگزینند تا به مشکلشان پایان دهد، اما نباید تصور کرد که داور هر رایی صادر کند، الزاماً پابرجا میماند. قانون آیین دادرسی مدنی کشور، یک چارچوب تعیین کرده تا در برخی موقعیتها، امکان ابطال فراهم شود. برای نمونه، اگر داور پس از پایان مهلت قانونی رای صادر کرده باشد، خواهان ابطال میتواند به همین نکته استناد کند و از دادگاه بخواهد که حکم او را از درجه اعتبار خارج سازد.
نکته مهم این است که مفهوم ابطال به معنی بازگشت کامل ماجرا به نقطه صفر نیست. اگر درخواست ابطال رای پذیرفته شود و این حکم، تماماً ملغی شود، راه برای رسیدگی مجدد باز خواهد بود. البته این رسیدگی ممکن است دوباره در مرجع داوری تازه یا محاکم قضایی دنبال شود. پس ابطال، اندکی مشابه همان خروج از وضعیت داوری است و گاهی حکم نهادی رسمی جایگزین تصمیم داور خواهد شد.
اعتراض به رای داوری و موارد ابطال آن
قانون، برای حمایت از حقوق طرفین اختلاف، اجازه داده که هرکدام در صورت مشاهده موارد خاص، به دادگاه درخواست بدهند. همین موضوع اصطلاحاً «اعتراض به رای داوری» نام دارد. اما این اعتراض بدون چارچوب نیست. از دید قانون، شرایط و بندهایی در نظر گرفته شده که مهمترینشان چنیناند:
-
مخالفت نتیجه با قوانین بنیادین: اگر رای داور در تضاد آشکار با مقررات کلیدی باشد، احتمال ابطال وجود دارد. برای مثال، فرض کنیم داور حکمی صادر کرده که کاملاً برخلاف یک قانون آمره و غیرقابل چشمپوشی است. در این حالت، دادگاه، بهمحض اطلاع، شاید به لغو آن حکم رای دهد.
-
رسیدگی به موضوعی فراتر از صلاحیت: داور باید فقط در حوزهای تصمیم بگیرد که طرفین به او سپردهاند. اگر از بحث اصلی خارج شده و وارد مسائل دیگر شود، بخش خارج از حدود اختیار او، بیاعتبار میگردد.
-
رعایت نکردن اصول رسیدگی منصفانه: داوری هم باید اصول دادرسی عادلانه را رعایت کند. تکروی یا نادیده گرفتن یک سوی اختلاف، خلاف عدالت است و این امر، در بعضی موارد، از مصادیق اعتراض تلقی میشود.
-
نبود صلاحیت در داور: گاه شخصی که بهعنوان داور انتخاب شده، از نظر قانونی شایستگی نداشته است؛ چرا که قانونگذار گروهی را از داوری منع کرده، مانند افراد فاقد اهلیت قانونی یا دستهای که حکم قضایی در خصوص محرومیتشان از داوری صادر شده است. اگر چنین کسی رای دهد، این رای قابل اعتراض است.
-
فساد یا جانبداری داور: در صورت اثبات اینکه داور در رسیدگی، مسیری نادرست پیش گرفته یا جانبداری داشته، آن حکم ارزش حقوقی خود را از دست میدهد و میتوان لغوش را از دادگاه خواستار شد.
-
بیاعتباری قرارداد داوری: هنگامی که توافق بر داوری ماهیت درستی نداشته باشد یا بهاشتباه منعقد شده باشد، رکن اساسی داوری فرو میریزد. در نتیجه اگر بر پایه یک توافق بیاعتبار، رای صادر شود، وجود آن رای هم لرزان خواهد بود.
-
صدور رای خارج از بازه زمانی تعیینشده: گاه در قراردادها، مدت معینی برای داوری مشخص میگردد. اگر داور پس از سپری شدن آن مدت، نتیجه را اعلام کند، طرف ناراضی حق دارد از دادگاه درخواست کند حکم داور را لغو نماید.
این موارد نشان میدهد که فرآیند اعتراض به رای داوری فصلالخطاب نیست، بلکه سازوکاری وجود دارد تا اگر چالش واقعی پدید آید، عدالت حفظ شود. گاهی هم اشخاص تصور میکنند «کافی است اثبات کنیم که داور اشتباه کرده.» اما صرف تشخیص اشتباه حقوقی، همیشه دلیل ابطال نیست. قانون، فهرستی محدود از مواردی را شناسایی کرده که اعتراض بر پایه آنها قابل استماع خواهد بود.
شرایط ابطال رای داوری
کسی که در فکر لغو رای داور است، باید شرایطی را رعایت کند. در گام نخست، وجود یکی از شرایط اشارهشده در قانون ضروری است؛ زیرا اگر این موارد محقق نشود، دادخواست ابطال پذیرفته نخواهد شد. شروطی که میتوان به آنها اشاره کرد، عبارتند از:
-
طرح دادخواست ظرف مهلت مقرر: یک دوره زمانی برای اعتراض تعیین میشود. معمولاً 20 روز از تاریخ ابلاغ به افراد ساکن کشور و 2 ماه برای افراد بیرون از کشور در نظر گرفته شده است. اگر فرد در این دوره اقدام نکند، امیدی به استماع خواستهاش نیست.
-
داشتن اهلیت: شخص معترض باید از نظر قانونی، توانایی طرح دعوا داشته باشد. کسی که اهلیت طرح دعوا ندارد، حق چنین درخواستی را از دست خواهد داد.
-
استناد به دلایل حقوقی: فرد باید نشان دهد که داوری واقعاً از یکی از موارد قانونی تخلف کرده است. دادگاه صرف ادعای بدون پشتوانه را نمیپذیرد.
هنگامی که موارد یادشده کنار هم قرار بگیرند، درخواست معترض بررسی میشود. اگر شرایط مهیا بود، روند رسیدگی طی میشود. در غیر اینصورت، همان آغاز، دادخواست رد شده و پرونده مختومه خواهد شد.
نحوه ابطال رای داوری
چه مراحلی برای لغو رای داور پیش روی معترضین است؟ در وهله نخست، باید دانست که کدام دادگاه صلاحیت دارد. اگر پروندهای، پیشتر در دادگاه جریان داشت و قاضی، اختلاف را به داوری فرستاد، همان دادگاه مرجع درخواست ابطال نیز خواهد بود. درصورتی که داوری بدون دخالت دادگاه و بر اساس توافق جداگانه صورت گرفته باشد، فرد یا افراد خواهان ابطال باید سراغ دادگاهی روند که نسبت به اصل آن اختلاف، دادگاه صالح محسوب میشود.
پس از تعیین مرجع، نوبت طرح درخواست به شکل دادخواست میرسد. این اقدام از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی قابل انجام است. در متن دادخواست، باید به روشنی بیان شود که داور در کدام بند قانونی اشتباه کرده یا از صلاحیت فراتر رفته. این توضیح باید همراه مدارکی که ادعای فرد را ثابت میکنند، در پرونده قرار گیرد.
پس از ثبت دادخواست، دادگاه جلسه رسیدگی برگزار میکند و دو طرف ماجرا را فرا میخواند. در این جلسه، دلایل خواهان ابطال بررسی میشود. خوانده نیز میتواند دفاع کند و بگوید که رای داور کامل و عادلانه بوده است. در پایان دادرسی، چنانچه قاضی، مورد قابل اتکایی برای ابطال بیابد، حکم مربوط به بطلان رای داور را صادر میکند. اگر دلایل ارائهشده را کافی نبیند، دادخواست رد خواهد شد.
در این مسیر، برخی تصور میکنند که همزمان با ثبت دادخواست لغو رای، میشود اصل اختلاف را هم بار دیگر مطرح کرد. درحالیکه دادگاه در این مرحله، ورود به ماهیت قضیه را نهچندان انجام میدهد، مگر اینکه رای داور در نهایت باطل گردد و سپس رسیدگی به اساس دعوا در صلاحیت دادگاه قرار گیرد. پس اعتراض و درخواست ابطال، فعلاً روی ابعاد شکلی و قانونی رای تمرکز دارد و نه تمام ابعاد پرونده.
اعتراض به ابطال رای داوری
حال اگر قاضی حکم به ابطال رای داور بدهد، آیا ممکن است طرف مقابل به همین حکم اعتراض کند؟ بله. حکم ابطال هم یک تصمیم قضایی است و میتواند مورد اعتراض قرار گیرد؛ فرقی نمیکند خواهانش چه کسی باشد. از این رو، شخصی که حکم ابطال علیه منافع اوست، فرصت دارد رویههای قانونی اعتراض (تجدیدنظرخواهی یا حتی فرجامخواهی در موارد مشخص) را طی کند.
در واقع، همان اصل دو مرحلهای بودن رسیدگی، این اجازه را پیش میآورد که پس از صدور حکم دادگاه بدوی برای ابطال، فرد ناراضی، در مهلت قانونی مقرر، دادخواست تجدیدنظرخواهی را طرح نماید. اجرای دستور ابطال رای داور معمولاً پس از تصمیم قطعی انجام خواهد شد. درصورت قطعی شدن این رای، دیگر بازگشتی از آن وجود ندارد و رای داور، اعتباری نخواهد داشت.
اعتراض به ابطال ممکن است بر محور این ادعا باشد که شرایط قانونی ابطال رعایت نشده بود یا قاضی اشتباه کرده است. در هر صورت، اعتراض باید براساس مقررات آیین دادرسی مدنی مطرح شود.
آثار ابطال رای داوری
وقتی دادگاه سرانجام، رای داور را باطل اعلام کند، پیامدهایی برای طرفین خواهد داشت:
-
سقوط اعتبار حکم: نخستین اثر، سقوط کامل ارزش حقوقی رای داور است. گویا چنین تصمیمی وجود نداشته و دیگر اثر اجرایی ندارد.
-
توقف اجرای رای: اگر در خلال اعتراض، اجرای حکم داور آغاز شده باشد و امکان زیان به یکی از طرفین وجود داشته باشد، اغلب از سوی قاضی، دستور تعلیق عملیات اجرایی صادر میشود. پس از قطعی شدن ابطال، آن عملیات دیگر پیش نخواهد رفت.
-
گشایش باب رسیدگی تازه: بطلان رای داور بدان معناست که راه برای رسیدگی مجدد در دادگاه یا هر سازوکار دیگری باز میشود. طرفین، گاه دوباره توافق میکنند داور جدیدی برگزینند یا مستقیماً دعوا را در دادگاه پی بگیرند.
نباید فراموش کرد که ابطال یک حکم داوری، ممکن است به طولانیتر شدن روند اختلاف بینجامد. افراد معمولاً داوری را برمیگزینند که از پروسههای دادرسی رسمی رهایی یابند. ولی وقتی رأی داور باطل شود، دوباره بحث قضاوت در مرجع رسمی وجود دارد. از همین رو، پیشنهاد میشود انتخاب داور با احتیاط صورت گیرد تا چنین پیامدهایی پدیدار نگردد.
نمونه دادخواست ابطال رای داوری
شرح دادخواست:
احتراما به استحضار میرساند، اینجانب در جریان قراردادی که در تاریخ… با خوانده تنظیم شده، جهت پیشگیری از طولانی شدن طرح پرونده در مراجع قضایی، تصمیم به درج شرط داوری داشتیم و آقای… بهعنوان داور تعیین گردید. متاسفانه داور محترم، بدون درنظر گرفتن چارچوب تعیینشده در قرارداد، درمورد امور فراتر از موضوع اختلاف اظهار نظر نموده و در نهایت، حکم صادر کرده است که از دید بنده، با ماده 489 قانون آیین دادرسی مدنی مطابقت ندارد.
داور، نهتنها از محدوده ماموریت خود پا را فراتر گذاشته، بلکه اصول برابری و شنیدن توضیحات بهشکل عادلانه را هم نقض کرده است. همین امر باعث شده حق اینجانب پایمال گردد. حال عمده مدعای من این است که تصمیم مذکور، در محدوده داوری نمیگنجد و خواهان صدور حکم ابطال رای داوری هستم.
این متن، نمونهای از چیدمان دادخواست ابطال محسوب میشود. فرد باید توضیح دهد چرا احساس میکند داور از قانون تخطی کرده و بتواند مدارک قانعکننده عرضه نماید. ضمن اینکه رعایت مهلت و سایر شرایط نیز ضرورت دارد
سخن پایانی
داوری یکی از راههای پر استفاده برای پایان دادن سریعتر به اختلافات محسوب میشود. هرچند این شیوه محبوبیت فراوانی دارد، اما در مواقعی ممکن است تصمیم نهایی داور، اشکالات جدی داشته باشد. آنجا است که بحث ابطال رای داوری پیش میآید تا از تضییع حقوق هیچیک از طرفین جلوگیری شود.
در فرایند داوری، آشنایی مستقیم طرفین با قوانین موضوعه حیاتی است. افراد میتوانند در قرارداد اصلی خود، همهچیز را شفاف سازند، داوری آگاه برگزینند و محدوده اختیارات کاملاً دقیق باشد. اگر این قدمها بهدرستی طی شود، احتمال بطلان در مراحل بعد افت میکند. ولی هرگاه یکی از حالات مندرج در قانون رخ دهد، ابطال تنها راه پایان بیعدالتی خواهد بود.
امید که این گفتار، درک شما را از مفهوم ابطال رای داوری محکمتر ساخته و ابهامات را برطرف کرده باشد. رویه قضایی و اصول قانونی، دو بازوی مهم این حوزهاند. اگر افراد هنگام امضای قرارداد از مشاوره حقوقی یا شناخت بهتر قوانین بهره ببرند، پایههای یک داوری محکم را استوار میکنند و از رجوع به ابطال، فاصله خواهند گرفت. در غیراینصورت، دادگاه همواره آماده پذیرش اعتراضهای مستدل است و بر اساس دلایل حقوقی، میتواند تصمیم الصحيح را صادر کند.