header_background

علت طرح رسیدگی بدوی چیست | صلاحیت دادگاه بدوی

علت طرح رسیدگی بدوی چیست | صلاحیت دادگاه بدوی

فهرست مطالب

مقدمه
وقتی اختلافی میان شهروندان در حوزه حقوقی یا کیفری پیش می‌آید، مرجعی نیاز است تا در گام نخست آن اختلاف را بسنجد و تصمیمی بگیرد که نقطه آغاز فرایند دادرسی باشد. این مرحله اولیه را «رسیدگی بدوی» می‌نامند. بسیاری می‌پرسند: «علت طرح رسیدگی بدوی چیست و چرا ابتدا همه چیز در دادگاه بدوی بررسی می‌شود؟» پاسخ این پرسش ساده است: قانون‌گذار ترتیبی داده تا دادگاه بدوی، سکوی اولین ارزیابی دعاوی باشد و اگر رأی صادر شده نیازمند بررسی بیشتر شد، در مراحل تجدیدنظر و فرجام ادامه یابد . با این روش، ساختاری زنجیره‌ای شکل می‌گیرد که از یک مرجع مقدماتی شروع شده و در صورت اعتراض، به دادگاه بالاتر فرستاده می‌شود.

ساختار دادگاه بدوی


دادگاه بدوی یا دادگاه نخستین محلی است که پرونده‌ها برای بار اول در آنجا مطرح می‌شوند . کار این دادگاه، شنیدن و بررسی دلایل هر دو طرف اختلاف و صدور تصمیمی اولیه است که ممکن است مورد رضایت کامل هر دو طرف نباشد. اما چرا دادگاه بدوی چنین عنوانی دارد؟ پاسخ به معنای «بدوی» باز می‌گردد: این واژه اشاره به اولین مرحله از رسیدگی در چرخه دادرسی دارد، پیش از آنکه پای دادگاه تجدیدنظر یا دیوان عالی کشور به میان آید.

در بیشتر دعاوی حقوقی، کسی که طلب یا ادعایی دارد، از طریق یک دادخواست بدوی قدم به مرحله رسیدگی اولیه می‌گذارد. در واقع، دادگاه بدوی نقطه صفر جریان دادرسی است. در دعاوی کیفری هم معمولاً ابتدا پرونده در دادسرا بررسی می‌شود؛ اما صدور حکم نهایی در خصوص مجازات، سامانه‌ای جدا دارد که دادگاه کیفری بدوی نام دارد. به‌طور خلاصه، ساختار دادگاه بدوی گاه زیرمجموعه دادگاه‌های عمومی است، گاه زیرمجموعه دادگاه کیفری، و در دسته‌بندی نوین، دادگاه‌های خانواده هم شعبه بدوی دارند .

در ساختار کنونی، مجموعه‌ای از شعب بدوی در کنار شعب تجدیدنظر تشکیل شده‌اند. هر پرونده ابتدا در شعب بدوی مطرح می‌شود. اگر رأی نهایی این شعبه مطابق میل طرفین نباشد یا اشکالی در آن تشخیص داده شود، راه اعتراض به دادگاه تجدیدنظر استان باز خواهد بود. همین الگوی ساختاری سبب می‌شود که یک نفر نتواند بدون عبور از مرحله نخستین، مستقیماً وارد فرایند رسیدگی در سطوح بالاتر شود. این سلسله‌مراتب از اشتباهات احتمالی جلوگیری می‌کند و امکانی برای جبران نواقص رأی بدوی در مراحل بالاتر قرار می‌دهد .

 

صلاحیت دادگاه بدوی


بر پایه قانون، دادگاه بدوی در اغلب موارد مرجع رسیدگی به تمام دعاوی حقوقی و کیفری به شمار می‌رود اما در برخی دعاوی خاص، مراجع تخصصی دیگری شکل گرفته‌اند . برای نمونه، دادگاه خانواده مسئول اختلاف‌هایی مثل مهریه، نفقه، طلاق و… است. دادگاه انقلاب هم به برخی جرایم خاص مربوط به امنیت کشور یا عملیات علیه اساس نظام می‌پردازد. پس اگر اختلافی حقوقی یا بزهی اتفاق افتد که در حوزه تخصصی مراجع گفته‌شده نباشد، دادگاه بدوی عمومی مسئول آغاز رسیدگی خواهد بود.

علاوه بر موارد بالا، نهادهایی مانند شورای حل اختلاف هم برای بخشی از دعاوی کم‌اهمیت‌تر یا دعاوی مالی با خواسته پایین تشکیل شده‌اند تا بار تعداد پرونده‌ها را بکاهند . اگر شورایی نتوانست سازش را محقق کند یا پرونده از سطح اختیارات آن فراتر رفت، پرونده مجدد به دادگاه بدوی منتقل می‌شود. بنابراین، مفهوم صلاحیت بدوی را می‌توان این‌گونه خلاصه کرد: «قدرت رسیدگی آغازین به بیشتر دعاوی، مگر آن دسته از مواردی که به صورت استثنا در صلاحیت مراجع اختصاصی قرار گرفته باشند.»

 

علت طرح رسیدگی بدوی چیست؟


در نگاه اول، این سؤال مطرح می‌شود که چرا قانون‌گذار همه افراد را ملزم کرده است دعاوی خود را در مرحله نخست در شعب بدوی طرح کنند؟ چرا همه پرونده‌ها یکسره به دادگاه تجدیدنظر یا مرجع بالاتر منتقل نشوند؟ پاسخ را می‌توان در اصل مربوط به سلسله‌مراتب رسیدگی جست‌وجو کرد. وقتی موضوعی برای اولین مرتبه در یک دادگاه بدوی روی میز قاضی قرار می‌گیرد، آن قاضی دلایل و مستندات هر دو طرف را کامل می‌شنود و کنکاش می‌کند. اگر یکی از طرفین ناراضی ماند یا ادله تازه‌ای داشت، می‌تواند دوباره در دادگاه بالاتر موضوع را مطرح کند .

همچنین، این رویکرد باعث افزایش دقت می‌شود. فرض کنید رسیدگی مستقیماً از جای بلندپایه‌ای آغاز می‌شد. اگر خطایی پیش می‌آمد، دیگر راهی برای اصلاح باقی نمی‌ماند. در حالی که با سازوکار فعلی، مرحله بدوی مانند فیلتری است که در آن بسیاری از خطاهای احتمالی شناسایی و اصلاح می‌شوند. افزون بر این، رسیدگی بدوی اجازه می‌دهد دادگاه‌های عالی تمرکزشان را بر پرونده‌هایی بگذارند که واقعاً نیازمند ارزیابی در سطح بالاتر هستند .

یک علت دیگر آن است که ممکن است پرونده در همین مرحله ابتدایی به مصالحه ختم شود یا حتی از سوی خواهان انصراف اعلام گردد. چنین حالتی، زمان و هزینه‌های زیادی را کاهش می‌دهد. بنابراین، علت طرح رسیدگی بدوی را می‌توان در ضرورت داشتن یک نقطه آغاز سامان‌یافته و دقیق خلاصه کرد که دسترسی مردم به قضاوت را هم ساده‌تر جلوه می‌دهد .

رای دادگاه بدوی


پس از آنکه دادگاه بدوی به موضوع رسیدگی کرد، نظری یا حکمی را صادر می‌کند. به این حکم گفته می‌شود «‌رأی بدوی» . رأی بدوی در حقیقت قضاوت ابتدایی است که ممکن است تیم قضاوتی در شعبه صادر کند. هرچند این رأی طبق قانون، حالت اولیه دارد و طبق مقررات آیین دادرسی می‌تواند در صورت وجود شرایط قانونی، مورد اعتراض قرار بگیرد. منظور از اعتراض این است که هر یک از طرفین اگر بر این باور باشد که قاضی در بررسی مدارک یا دلایل، دچار اشتباه شده، امکان دارد تجدیدنظرخواهی یا فرجام‌خواهی کنند.

البته برخی حکم‌های بدوی قطعی به شمار می‌روند و دیگر امکان رسیدگی مجدد ندارند. برای نمونه، اگر از ارزش مالی یک دعوای حقوقی مشخص پایین‌تر باشد یا چنانچه دادخواست با استناد به موارد غیر قابل اعتراض طرح شده باشد، دیگر رای بدوی قطعی محسوب می‌شود. با این حال، در بیشتر موارد رای ابتدایی مسیر خود را تا شعب تجدیدنظر یا حتی دیوان عالی کشور طی می‌کند. این فرآیند امکان دارد یک یا چند بار انجام شود و حتی گاه پرونده به همان شعبه اولیه برگشت بخورد تا رسیدگی دوباره صورت گیرد .

 

 

 

چگونه به رای دادگاه بدوی اعتراض می‌کنیم؟

 همان‌طور که اشاره شد، بنا بر قانون و در موارد مشخص، راه‌هایی برای اعتراض به حکم بدوی در دسترس است. به زبان ساده، می‌توان این شیوه‌های اعتراض را چنین برشمرد:

  1. واخواهی: مخصوص زمانی است که حکم غیابی صادر شده و مثلاً یکی از طرفین در جلسه رسیدگی حضور نداشته است. در این شرایط، فرصت معینی وجود دارد که فرد محکوم‌شده غیابی، واخواهی کند و بخواهد به پرونده در همان شعبه رسیدگی مجدد شود .

  2. تجدیدنظرخواهی: معمول‌ترین مسیر برای اعتراض است. فرض کنیم دادگاه بدوی رای داده، ولی خوانده یا خواهان فکر می‌کنند قاضی به اسناد مهم توجه نکرده یا قانون را درست تفسیر نکرده است. در این حال، درخواست تجدیدنظر در دادگاه بالاتر بررسی می‌شود. اگر اشتباهی باشد، رای نخست نقض شده و حکم دیگری صادر می‌گردد .

  3. فرجام‌خواهی: در این مورد، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال می‌شود. آن مرجع، بررسی می‌کند که آیا دادگاه نخستین یا حتی دادگاه تجدیدنظر، موازین حقوقی را رعایت کرده‌اند یا خیر. در صورت تشخیص مغایرت، رای قبلی نقض می‌شود .

  4. اعاده دادرسی: اگر بعد از قطعی شدن حکم، موارد خاصی مانند کشف سند تازه رخ دهد، امکان اعاده دادرسی هست که بازهم پرونده در همان دادگاه بدوی رسیدگی می‌شود. این راه در شرایط محدودی امکان‌پذیر است .

  5. اعتراض شخص ثالث: اگر رایی میان دو طرف دعوا صادر شود که حقوق فرد دیگری را که بیرون این دو طرف قرار دارد خدشه‌دار سازد، آن شخص اعتراض می‌کند تا حکم بررسی جدید شود .

 

هشدارهایی درباره رسیدگی بدوی

  1. فرصت محدود اعتراض: اگر قرار بر اعتراض است، معمولاً محدوده زمانی کوتاهی تعیین شده (برای مثال 20 روز). هر کسی که بخواهد اعتراض کند، بایستی طی مدت مقرر گام بردارد. اگر تاخیر کند، علناً رای قطعی می‌شود.

  2. اهمیت مدارک اولیه: وقتی پرونده هنوز در دادگاه بدوی است، بهترین زمان برای ارائه مستندات محسوب می‌شود. نباید بعدها ادعا کرد که شاهد یا سند مهمی جا مانده، چرا که این مسئله فرایند اعتراض را پیچیده خواهد کرد.

  3. لزوم داشتن وکیل آگاه: هرچند انتخاب وکیل اجباری نیست، داشتن مشاوری دانا کمک شایانی می‌کند. کسانی که بدون آگاهی از آیین دادرسی قدم برمی‌دارند، ممکن است فرصت‌های قانونی را از دست بدهند.

  4. رعایت ارزش‌های قانونی: دادگاه بدوی عموماً تلاش می‌کند بر اساس قانون و شرع رأی دهد، اما طرفین هم نباید از ارائه دلایل دقیق قبل از فرسوده‌شدن زمان غافل شوند.

  5. امکان مصالحه: گاهی پیش از صدور حکم بدوی، دو طرف می‌توانند به توافق برسند. این بهترین حالت برای پایان برخی اختلاف‌هاست و دادگاه‌ها هم در بسیاری مواقع پیشنهاد سازش می‌دهند.

 

نتیجه‌گیری نهایی
برای جمع‌بندی، باید گفت دادگاه بدوی یکی از مهم‌ترین بخش‌های نظام قضایی است که مسئول آغاز دادرسی تلقی می‌شود . رسالت این مرجع، رسیدگی ابتدایی و دقیق است تا اگر طرفین قانع نشدند، پرونده در دادگاه‌های تجدیدنظر یا دیوان عالی کشور با حساسیت بیشتری تکرار شود. علت طرح رسیدگی بدوی دقیقاً پیروی از این ساختار پلکانی است که مسیر بررسی تدریجی را نشان می‌دهد. طبق این فرایند، همه پرونده‌ها ابتدا در مرحله بدوی سنجش می‌شوند. اگر مشکل یا اعتراضی نسبت به حکم احساس شود، مرجع بالاتر آماده ارزیابی دوباره است. این کار در راستای تأمین عدالت بوده و به شهروندان اجازه می‌دهد تا از چند دریچه مختلف، به نتیجه دست پیدا کنند.

ابتکار دیوان عالی کشور درباره فرجام‌خواهی و قوانین جدیدتر آیین دادرسی در مورد شوراهای حل اختلاف نیز همگی تکمیل‌کننده این ساختار هستند. افراد در صورت داشتن اختلاف می‌توانند شکایت کنند و بدانند که ابتدا دادگاه بدوی تصمیم اولیه را صادر خواهد کرد. صحت این تصمیم، بعداً در صورت اعتراض، مورد بازبینی قرار می‌گیرد. بنابراین، بهتر است پیش از آغاز دعوا، تمام اسناد و دلایل گردآوری شود تا پرونده در همان دور اول بررسی، به‌درستی رسیدگی گردد.

به‌طور خلاصه، دادگاه بدوی نمونه بارزی از سازکار پیش‌بینی‌شده در چارچوب قانون اساسی است که به افراد اجازه می‌دهد برای رفع مشکلات حقوقی و کیفری خود، از نقطه آغاز وارد چرخه قضایی شوند و اگر رای دلخواهشان نبود، مراتب بالاتر مثل دادگاه تجدیدنظر یا دیوان عالی کشور، پرونده را بار دیگر بازبینی کند. این روند، عدالت را افزایش می‌دهد و برای شهروندان زمینه آرامش حقوقی را به همراه می‌آورد. همچنین، حسن بزرگی که در این مرحله وجود دارد، ایجاد فرصت برای شنیده‌شدن کامل ادله هر دو طرف است، زیرا دادگاه بدوی صفر تا صد اختلاف را می‌کاود. از طرف دیگر، اگر ایرادی در حکم باشد، در مرحله بالاتر اصلاح می‌شود و این یعنی نظارت چند لایه بر صدور رأی. به همین ترتیب، اگر حق و حقوق کسی در مرحله بدوی به شکل دقیق مشخص نشد، هنوز دریچه اصلاح رأی باز خواهد بود.

این بود شرح مختصری از چیستی دادگاه بدوی، گستره وظایف آن و دلیل مهمی که موجب شده پرونده‌ها ابتدا در این مرجع به جریان بیفتد. شناخت این سازوکار برای تمام افرادی که به هر نحوی درگیر موضوعات حقوقی می‌شوند، سودمند است .

برای دوستات بفرست !

نظرتو بنویس !
پربازدیدترین ها